بافت مطلوب، به مثابه یکی از اهداف برنامه پنجساله اول شهرداری تبریز
سرانجام در روز يازدهم شهريور، لايحه برنامه 5 ساله شهرداري تبريز تقديم شوراي اسلامي شهر گرديد. يكي از نكات قابل توجه در سخنان شهردار محترم تبريز در اين جلسه، اشاره به چگونگي تخصيص و توزيع بودجه 5 ساله به اهداف ششگانه برنامه بود.
ترتيب نزولي اين تخصيص به ترتيب به صورت: شهر روان 7/42 درصد، شهر سبز 7/21 درصد، شهر با بافت مطلوب 15/18 درصد، شهر پويا 41/8 درصد، شهر پاك 26/5 درصد و نهايتاً شهر بافرهنگ غنی 64/3 درصد عنوان گرديد.
بنابر اهميتي كه هدف"شهر با بافت مطلوب" در مقايسه با ديگر اهداف اين برنامه دارا مي باشد، و دليل آن نيز بستر و زير ساخت بودن از يك سو و قابل لمس بودن از سوي ديگر است، به توضيحاتي مختصر پيرامون آن پرداخته شده تا ان شاءا... نشانهاي هر چند كوچك در پيگيري و راهجويي مسير ارزشمند برنامه 5 ساله شهرداري بوده باشد.
شهرها فضاهاي مصنوع انسان ها هستند و ابتداييترين مؤلفههاي شكلگيري هر فضايي، تناسب آن با جنبههاي كالبدي و غيركالبدي انسان قلمداد ميگردد. فضاها نسبت به اينكه در قلمرو خصوصي و عمومي واقع شوند از جنبههاي مختلف زندگي انسان تاثير پذيرفته و متقابلاً بر آن اثر ميگذارند. درست در اين هنگام است كه هر فضايي به تناسب مقياس عملكردي خود، از ويژگيهاي معين و مشخص برخوردار ميگردد.
از سوي ديگر ميدانيم كه شهر به لحاظ كاربردي متشكل از: خيابان، ساختمان و فضاهاي باز ميباشد. تركيب هاي متنوع و متكثري كه از قرارگيري اين اجزا در كنار همديگر حاصل ميگردد، واقعيت ديگري را بر چهره شهر رقم ميزند كه از آن به "بافت شهر" تعبير مينماييم.
بافت شهرها نمود فيزيكي نيروهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي شهرها ميباشند. بنابراين مهمترين خصيصهٔ آنها در هر صورت، بستگي داشتن به زمان شكلگيري هر بافت ميباشد. به عبارت ديگر هر بافت شهري در ظرف مكان و زمان خود در معادلات فعاليتي انسان هاي ساكن در شهر معني و مفهوم پيدا ميكند. از اين منظر، عبارت"بافت مطلوب" حتماً بايستي در قالب زمان مشخص و براي فعاليتي معين تعريف گردد. بافتي كه براي فعاليتي در يك زماني مناسب بوده است، لزوماً نميتواند به صورت مطلق خوب يا بد خوانده شود. بلكه اين سَيَلان و پويايي مستمر شهرهاست كه عناصر فيزيكي آنها را درمينوردد و مُهر"باستاني، "قديمي"، "تاريخي" و غيره بر پيشاني آنها حك ميكند.
و اما در حوزه مطالعات شهري، يكي از موارد قابل مطالعه و واجد اهميت، پرداختن به بررسي رابطه انسان با فضا ميباشد. در اين حوزه ميپردازيم به اينكه هر كدام از انسان و فضا چه تأثيراتي بر هم ميگذارند و چه واكنشهايي در طول تاريخ نسبت به هم نشان ميدهند. اين نكتهاي اساسي است كه ضرورت توجه به مقوله "بافت" را در شهرسازي آشكار ميسازد. ما انسان ها در طول زمان بدون اينكه درك محسوسي از مجموعه بافت شهر داشته باشيم، شديداً تحت تأثير آن واقع ميشويم. به طور مثال، اينكه شهروندي نظم گريز هستيم دقيقاً ارتباط پيدا ميكند با اينكه اساساً بافتي كه در آن نشو و نما مييابيم از هارموني و تناسب لازم برخوردار نيست. و اين زاييدهٔ تداخل نقش ها و فعاليت ها در مجموعه شهر است و اين بها دادن به يك فعاليت خاص مثل حركت روان خودروها در شهر به ازاي كم ارزش جلوه دادن فعاليتي ديگر مثل پيادهرَوي مطمئن در فضاي متناسب با آن ميباشد. بايستي توجه داشت كه اساس پرداختن به بافت شهري بايد در برنامهريزي و اقدام جهت سوق دادن بافت هاي مختلف يك شهر به سمت تناسب آن با فعاليت هاي موجود يا پيشبيني شده براي آن بافت خاص دانسته شود. و اين به واقع بايد فراتر از توصيف بدون تحليل بافت هاي شهري باشد. بدين لحاظ است كه طرح جامع شهر تبريز اقدام به شناسايي بافت هاي گوناگون آن نموده و به ترتيب تاريخ شكليابي آنها را برشمرده است: بافت تاريخي- بافت سنتي- بافت روستايي- بافت سنتي نو بنياد- بافت طراحي شده- بافت حاشيه اي.
هر كدام از بافت هاي ششگانه فوق به لحاظ زمان شكلگيري و همچنين فعاليت هايي كه در آنها مستقر شدهاند، از ويژگي هايي كاملاً بارز و مشخص برخوردارند. حال، اصليترين رسالت برنامه 5 ساله شهرداري به طور خلاصه اين خواهد بود كه تغييرات سازمان فضايي شهر را در قالب اعمال ضوابط و طرحهاي مصوب اصولي تحت كنترل درآورده و متناسب با فعاليت هاي پيشبيني شده براي هر بافت يا قسمتي از يك بافت، بر پياده شدن (اجرا شدن) آنها اصرار و ابرام ورزد.
