"فقرشهری" به ظاهر یک پدیده اقتصادی است ولی به نظر می رسد حداقل از زاویه موضوع حاشیه نشینی، فقرشهری زاییده اقدامات بی برنامه عمران ملی و فقدان باور به اجرا و پایش طرح آمایش سرزمین در سنوات گذشته بوده است که منجر به پیدایش حاشیه نشینی های حاشیه شهر و حاشیه نشینی های وسط شهر شده است(!).
"فقرشهری" به ظاهر یک پدیده اقتصادی است ولی به نظر می رسد حداقل از زاویه موضوع حاشیه نشینی، فقرشهری زاییده اقدامات بی برنامه عمران ملی و فقدان باور به اجرا و پایش طرح آمایش سرزمین در سنوات گذشته بوده است که منجر به پیدایش حاشیه نشینی های حاشیه شهر و حاشیه نشینی های وسط شهر شده است(!). فقدان انسجام مفهومی و ضابطه ای در طرح های توسعه شهری تبریز و وجود قوانین ناسخ و منسوخ بین بخشی فی مابین وزارتین مسکن و شهرسازی و کشور از سال های دهه پنجاه، باعث شده در شهر تبریز محلاتی پیدایش یافته و شکل بگیرند بدون هیچ گونه طرح، برنامه و نقشه، که امروزه شهرداری تبریز باید با سعه صدر تمام عیار، نسبت به اصلاح و بازسازی آنها اقدام نماید. بسیار عیان است که فقر شهری معلول نوع نگاه غیر هوشمندانه و غیر سیستماتیک به تبریز و نادیده گرفتن کنش و واکنش های موجود و تشدید شوند با شهرهای اطراف و تحت نفوذ بوده است. نگاه صلبی در تعریف محدوده های شهری و بی اعتنایی به واقعیت جریان جمعیتی به حاشیه شهرها در نتیجه فروپاشی اقتصاد روستایی از یک سو و فقدان ابزارهای مناسب بازدارنده و کنترلی در دست شهرداری ها از سوی دیگر، موجب شکل گیری سکونتگاه های غیر رسمی شده است که انصافاً اگر از همان ابتدا توجه می شد و آن قسمت های شهر داخل محدوده قرا می گرفتند امروز چنان نبودند که هستند. ای کاش روزی را ببینیم و شاهد باشیم که برنامه ریزی و شهرسازی در ایران از چنبره انفعال خارج شود و از تاثیرگذاری جریان های غیر رسمی در تبیین و تعیین تکلیف وجب به وجب محدوده های شهری خلاصی یابد.