از آنجا كه با شناخت اجزا و قطعات يك واقعيت عيني همواره نمي توان درك صحيحي از كليت آن واقعيت بدست آورد، عمران گران نيز هيچگاه نتوانسته اند و نخواهند توانست درك عميقي از شهر و شهرسازي و برنامه ريزي شهري داشته باشند. از سوي ديگر غوطه ور شدن در كليات مسايل نيز با واقعيات عملكردي شهرداري سازگاري ندارد! و این گونه است که؛ شهرسازي مترادف با ساختمان سازي نيست؛ شهرسازي بدون برنامه ريزي قابل تصور نيست و ما هر مشكلي داريم از اين است كه شهرسازي ما بدون برنامه و برنامه هاي ما بدون برنامه ريزي هستند! شهرسازي قابل مقايسه با ديگر علوم به لحاظ روش شناختي نيست. و جدايي اندوخته هاي دانشگاهي از كار اداري شهرداري و مسكن و شهرسازي در ايران آفتی است که به جان شهرهایمان افتاده است!
از آنجا كه با شناخت اجزا و قطعات يك واقعيت عيني همواره نمي توان درك صحيحي از كليت آن واقعيت بدست آورد، عمران گران نيز هيچگاه نتوانسته اند و نخواهند توانست درك عميقي از شهر و شهرسازي و برنامه ريزي شهري داشته باشند. از سوي ديگر غوطه ور شدن در كليات مسايل نيز با واقعيات عملكردي شهرداري سازگاري ندارد! و این گونه است که؛ شهرسازي مترادف با ساختمان سازي نيست؛ شهرسازي بدون برنامه ريزي قابل تصور نيست و ما هر مشكلي داريم از اين است كه شهرسازي ما بدون برنامه و برنامه هاي ما بدون برنامه ريزي هستند! شهرسازي قابل مقايسه با ديگر علوم به لحاظ روش شناختي نيست. و جدايي اندوخته هاي دانشگاهي از كار اداري شهرداري و مسكن و شهرسازي در ايران آفتی است که به جان شهرهایمان افتاده است!
آينده بشر در شهرها رقم خواهد خورد . در حال حاضر عمده ترين معضل عمومي در كشور ما شهرها هستند .
اين مشكلات ناشي از عدم توجه به كليت سرزمين و نيز نبود برنامه ريزي منطقه اي است . بنابراين اگر خواهان سعادت بشر در شهرهاي آينده هستيم بايد به فكر روستاهاي فعلي نيز باشيم . نگذاريم روند شتابان مهاجرت روستائيان درمانده به شهرها، آنها را بيمار و بسيار نازيبا براي زندگي جلوه گر سازد.
شهرسازي به ويژه در كشورهاي جهان سوم به نظر مي رسد كه يك مقولة زير بنايي بوده باشد. بدين توضيح كه عمومأ مقوله شهر سازي شديدأ تحت تاثير مقوله هاي بسيار پيچيده تري منجمله نظام هاي سياسي ، اقتصادي و اجتماعي قرار دارد.
در اين بين اگرچه گفته مي شود همه اين عملكردها در فضاي شهري رخ مي نمايند و شايد گفته شود كه فضا مقدم بر فعاليت است، با اين وجود بديهي تر اين است كه فعاليت است كه فضا ساز بوده و كالبد را همچون مومي به اشكال مختلف در مي آوردد. اگر چه به جرأت مي توان گفت رسيدن بر مدينه فاضله و شهري ايده ال غير متحمل به نظر مي رسد؛ ليكن حتي نزديك شدن به اين حالت نيز مستلزم شرايط مطلوب و نوع مطلوب از ساخت هاي سياسي و اقتصادي در گستره سرزمين است. در چنين و ضيعتي است كه آرامش و اطمينان و امنيت لازم براي تحقق ايده هاي شهر سازي اصولي و علمي حاصل شده و خبرگان اين امر به روشن و قدرت در جامعه حضور خواهند يافت.
در غير اين شرايط، هر آنچه صورت مي پذيرد جز سياه قلم هاي عجولانه و نيز جز تسكين هاي موضعي نامي ديگر نخواهد گرفت
مديريت شهرسازي با نگاهي به شهرسازي در شهراري ها
مديريت شهرسازي با توجه با اينكه واژه اي نو به نظر مي آيد، از آن جهت بكار رفته تا تأكيدي خاص بر الگوهاي كنترل ساخت و ساز نموده و بحث مديريت شهري را از عموميت و كليت تقريبأ پيچيده آن به سمت حيطه اي دست يافتني و قابل تعبيه در سازمان مديريت شهرداري حركت نمايد.
مديريت شهري در عرصه عمل خود، سازمان ها و نهادهاي چندي را براي كمك مي طلبد. ليكن مديريت شهر سازي با اهميتي كه امروزه بحث مسكن و الگو هاي ساخت آن و كنترل تراكم ها و ضوابط و آيين نامه هاي عديده مربوط پيدا كرده است، حالت موردي و خاص بخود گرفته و سعي مي كند با توفيق در دست يافت هاي جهاني و داخلي در شيوه مديريت عنوان هاي فوق الذكر، به الگويي بهينه و قابل تطبيق با ساختار قوانين شهري و شهرسازي ايران برسد.
در اين راستا نگاهي مي شود بر ساختار مديريتي شهرداري ها بويژه تبريز در جهت استخراج و به تصوير كشيدن نقايصي كه در پرتو فقر شديد نيروي انساني متخصص و قرق شهرداري ها توسط نيروهاي سنتي بر فضاي آنها سايه افكننده است .
شهرسازي آكادميك الگوهايي را ارايه مي دهد كه در اغلب موارد مستقيماً قابليت استفاده از سوي نهادهاي مجري مسؤول در امر شهرسازي را ندارد. از اين رو بايستي تلاشي پي گير در زمينه ترجمه اين انديشه ها به زبان قابل فهم و در عين حال قابل اجرا براي سازماني مانند شهرداري صورت گيرد. چهارچوب و اصول تجويزي شهرساري دانشگاهي كه حاصل انديشه شهرسازي در قرون معاصر در عرصه جهاني است، در ميدان عمل ، با مشكلاتي همچون ناسازگاري با نظام هاي سياسي و اداري و اقتصادي و فرهنگي جامعه بر خورد مي كنند و اغلب به دليل عدم درك صحيح از جانب دست اندر كاران اين امر كه اكثراً غير متخصص هستند، نا كار آمد تشخيص داده شده و به كنار گذاشته مي شوند.