نوشتاری بر مبنای زاویه دید مدیران نسبت به مقوله شهر
امروزه واژه هاي "شهر" و "مديريت شهري" به كرّات در محافل گوناگون علمي و تخصصي مورد استفاده قرار مي گيرند. ليكن در جهت فرهنگسازي و كشاندن اين مفاهيم به ميان مردم، بايستي اقداماتي جدي صورت پذيرد. مطلب ذيل را شايد بتوان اقدامي هر چند ناچيز در اين زمينه قلمداد نمود:
بهتر است سخن را با شناسايي موقعيت "شهر" و سپس تعيين جايگاه خودمان كه ميخواهيم از آن جايگاه به پديده شهر نظر بيفكنيم؛ آغاز نماييم.
اين موضوع از آن جهت حائز اهميت است كه ما هر فاصلهاي كه از سوژه(شهر) داشته باشيم، ميدان ديد افقي و عمودي خاصي خواهيم داشت. به عبارت ديگر، از فاصله دور كليات سوژه و از فاصله نزديك جزئيات آن را مشاهده ميكنيم.
شهرنشيني پديدهاي است كم و بيش جبري كه فراروي ما قرار دارد. ما با سرعت غيرعادي به صورت تصاعدي شاهد افزايش نرخ شهرنشيني هستيم. شهرنشيني با مفاهيم و رنگهايي كه از دورانهاي كهن و از دوران مدرنيسم و بويژه چالش هاي بعد از انقلاب صنعتي به خود ديدهاست، امروزه به صورت موضوعي كاملاً پيچيده و درهم تنيده درآمده است. شهرنشيني؛ امروزه به دنبال توليد بيشتر، مصرف بيشتر و رفاه بيشتر است و شايد همه اينها واقعاً در يك جاهايي با هم تعارض داشته باشند.
حال بياييد جايگاه خودمان را نيز مشخص كنيم؟ ما در كجاي مقوله شهرنشيني قرار داريم؟ چه تأثيري از آن مي پذيريم؟ چه تأثيري بر آن ميگذاريم يا ميتوانيم بگذاريم؟!
اولين نكته قابل توجه اين است كه شهرنشيني، مقولهاي بنام "شهرسازي" را در بطن خود پرورش داده و اين هر دو به مانند ساير ابداعات و مصنوعات بشري نيستند و تفاوت كلي با همه آنها دارند! شهرنشيني جاري و ساري است. شهرنشيني حركتي از زندگي روستايي به سمت زندگي در شهرها و ابرشهرها بوده و فرآيندي است كه روزي به سر خواهد رسيد! روزي نسبت شهرنشيني به روستانشيني به قدري افزايش خواهد يافت كه ما ديگر روستايي نخواهيم داشت، ولي شهرسازي چطور؟!
شهرسازي پروسه اي مداوم، تكراري، تكامليابنده و پويا ناميده شده است كه ظاهراً پاياني برايش متصور نيست. شهرسازي تحت تأثير مُد، فلسفه، تكنولوژي و ... تحولي پايانناپذير به خود گرفته و هر روز نو مي شود.
پس خلاصه مشكل را اينگونه ميتوان بيان كرد كه جايگاه ما ثابت نيست. و بدتر اينكه موضوع و سوژه(شهر) نيز سكونپذير نيست. تصور كنيد شخصي با دوربين معمولي عكاسي بخواهد از هواپيماي در حال پرواز يا خودروي در حال حركت عكس بگيرد. بدون شك او نخواهد توانست. اين كار نياز به دوربين مجهز به امكانات حرفهاي مثل امكان تعيين سرعت شاتر خواهد داشت تا در حداقل زمان نورگيري انجام شده و تصوير واضح ثبت شود.
شهرنشيني و شهرسازي، آن هواپيماي در حال پرواز است و ما آن عكاس بدون دوربين مناسب، كه در جايگاه مديريت و اداره شهر قرار گرفتهايم! نه خودمان مجال درنگ داريم- چون در درون جريان هستيم و اساساً از آن جداشدني نيستيم- و نه اينكه سوژه را ميتوانيم جايي ثابت نگه داريم. به راستی چاره كار چيست؟
*تجهيز خودمان به وسايل و ابزار ممكنه و لازم*
ما ميتوانيم زاويه ديد و فاصله ديد خود را نسبت به سوژه تغيير دهيم. بايد ببينيم با چه ميدان وضوحي "تصوير" ميخواهيم، تا به نسبت آن، فاصله را تعريف كنيم. و يا اصولاً بین محل استقرار ما و دوربين چه فاصلهاي است؟
ما اكنون در خود سوژه (شهر) هستيم. يعني فاصله ما و سوژه به قدري كم است كه آنرا به وضوح نميبينيم، مثالِ قرار دادن انگشت اشاره در فاصلهاي نزديك بين دو چشم، اين حقيقت را روشنتر مينماياند!
پس ما بايد از يك حداقل فاصلهاي برخوردار باشيم كه بتوانيم كليت موضوع را مشاهده نماييم. در مورد زاويه ديد نيز؛ چون سوژه خيلي وسيع و گسترده است، بهترين مكان استقرار دوربين، در فاصلهاي مناسب و در قسمت فوقاني سوژه خواهد بود تا بتوانيم به تمام جوانب آن تسلط يابيم. قرار دادن دوربين و خط ديد در امتداد افق باعث خواهد شد كه خيلي چيزها از منظر ما پنهان بمانند و اجزايي از سوژه جلوي ديده شدن اجزاي ديگر را خواهند گرفت.
حال بهتر است درباره جايگاه مقوله مديريت شهري درطيف گستردهي مسائل حوزه مطالعات شهري بينديشيم.
حول محور موضوع شهر، زيرعنوانهايي مثل: مديريت شهري، اقتصاد شهري، جامعه شناسي شهري، جغرافياي شهري، حمل و نقل شهري و ... وجود دارند. بهتر است به اين پرسش جواب داده شود كه تقدم و تأخر در اين میان به چه ترتيب است و يا اصلاً وجود دارد يا خير؟ كدام جامعتر و كدام اساسي تر است و ...
واقعيت اينست كه ما در ارتباط با موضوع شهر، بستري بنام "برنامهريزي شهري" داريم كه در آن با استفاده از بازوان توانمند مديريت شهري شناور هستيم. گواينكه پيوستگي شديد و الزامات مديريت و برنامهريزي هرگونه تقدم و تأخر و تفكيكي بين آنها را با مشكل مواجه مي سازد.
اصولاً برنامه هاي شهري با هر ميزان دقت و پشتوانه علمي که تهيه شده باشند، اگر فاقد بازوي مديريتي و ساز و كار اجرايي و عملي باشند موفق نخواهند بود. از سوي ديگر مترادف دانستن شهرسازی با برنامهريزي شهري هم باعث سردرگميهاي خاصي شده است كه تاثیر سوء آن را در حوزه مديريت شهري ميبينيم. و اصولاً اينها مكمل همديگرند. وقتي يك سيستم (آيتم) يا سازمان، برنامهاي را براي شهري تهيه ميكند؛ مطمئناً بايستي آنقدر به برنامههاي خود ارزش و اعتبار بدهد كه پشتوانه اجرائي و عملي آنها را نيز طراحي و مهيا نمايد.(ادامه دارد...)
