شعری در باب به جان آمدن مردم از دست عوارض های شهرداری ها
عوارض
شهرداري هر كجا خواهد ز ما گيرد عوارض
من نميدانم بجا يا نابجا گيرد عوارض
از دكان و دكه و ملك و زمين و باغ و خانه
هر كدامش را كه ميبيند جدا گيرد عوارض
از قبوض آب و گاز و از قبض تیليفون
وز بليت باشگاه و سينما گيرد عوارض
از گواهينامه و ماشين و بنگاه و مسافر
وز جريمه كردن رانندهها گيرد عوارض
ذرهاي تبعيض اندر كار او هرگز نبيني
چونكه يكسان از غريب و آشنا گيرد عوارض
اين عوارضها نه تنها از براي زندگان است
بعد مردن هم بدان، از مردهها گيرد عوارض
خويش را آماده بايد كرد شايد شهرداري
از تنفس كردن باد هوا گيرد عوارض
شهر ما خانة ما، شهرداري صاحب خانة ما