مشاركت، ابزاري براي توسعه و كنترل است. برآيند همه تجربههاي مديريتي، توسل به مديريت و برنامهريزي محلي را اجتنابناپذير ساخته و به واقع اينها بدون مردم و مشاركت مردم معناي خود را از دست ميدهند. از سوي ديگر مديريت محلي مشروعيت ميخواهد و مشروعيت با مشاركت مردم تحقق مييابد. البته مشاركت در كنترل و نگهداري بايستي همزمان مورد توجه قرار گيرند.
نظام برنامه ريزي در ايران"بخشي" و نظام مديريتي آن"متمركز" است. تاكنون اين ساز و كار نتوانسته است انتظارات مردم را برآورده سازد. آفت متمركز بودن و بخشي بودن، هرگونه دخالت، مشاركت و كنترلي از جانب مردم را سلب مي نمايد. با تحقق و استقرار نظام شورايي و به ويژه آغاز فعاليت شوراهاي شهري (شوراهاي محلي) انتظارات خاصي در ارتباط با گريز از تمركز در جامعه مطرح شده است. اكنون زمان آن فرا رسيده است كه از چارچوب هاي "بخشي" در مقوله برنامه ريزي و مديريت خارج شويم و به سوي وحدت مديريت در موضوعات مختلف گام برداريم. وحدت در مديريت هاي شهري از آن جمله است و يكي از ابزارهاي اساسي جهت رسيدن به آن، تاكيد و توجه بر مشاركت مردمي ميباشد.
مشاركت، ابزاري براي توسعه و كنترل است. برآيند همه تجربههاي مديريتي، توسل به مديريت و برنامهريزي محلي را اجتنابناپذير ساخته و به واقع اينها بدون مردم و مشاركت مردم معناي خود را از دست ميدهند. از سوي ديگر مديريت محلي مشروعيت ميخواهد و مشروعيت با مشاركت مردم تحقق مييابد. البته مشاركت در كنترل و نگهداري بايستي همزمان مورد توجه قرار گيرند.
نكته مهم در اينجاست كه مشاركت مردمي نياز به نهادينه شدن دارد و بايد توجه داشت كه نهادينه شدن با رسمي و دولتي شدن امور تفاوت اساسي دارد. در پيكره فعلي نظام مديريت و برنامه ريزي كه نيم بندي از تمركز و عدم تمركز از يك سو و بخشي و غيربخشي از سوي ديگر است، مشاركت مردم در قالب سازمان هاي غيردولتي (N.G.O) ها راهي براي برون رفت از اين بن بست تلقي ميگردد. در جهت تقويت شوراهاي محلي از بُعد مشروعيت و مقبوليت و افزايش توانمندي اجرايي آنها، اين سازمان ها"(N.G.O)ها" قادر خواهند بود نسبت به فعل و انفعالات واقعه در شهر حساسيت جمعي بروز دهند. به طور مثال اگر يك دستگاه (دولتي يا خصوصي و ...) از پرداخت عوارض يا ماليات يا هرگونه تكليف ديگري كه برگردن دارد خودداري نمايد، اين امر به اطلاع عموم رسانيده ميشود و تبيين ميگردد كه از اين طريق حقوق مردم شهر پايمال ميشود و دستگاه مزبور حقوق شهروندي را ادا نمي نمايد.
بدين ترتيب مردم و عموم شهروندان در مقابل اقدامات غيرقانوني و فراقانوني كه مصالح شهر را ناديده بگيرند، عكس العمل نشان خواهند داد و عينيترين نمود مشاركت و مديريت محلي تحقق خواهد يافت. همچنين اين سازمان ها در همكاري و مساعدت با شوراهاي شهري از شهرداري ها كه امروزه حجم عظيمي از خدمات عمومي شهرنشيني را انجام ميدهند و به واقع يد طولاني در امر مديريت شهر را صاحب هستند، در مقابل سرپيچي دستگاه هاي مختلف و نيز اشخاص حقيقي و حقوقي ديگر در موارد عدم تاديهٔ حقوق و عوارض شهروندي دفاع نمايند. بايد اين واقعيت را به عنوان حقيقتي مسلم بپذيريم كه تمام مشكلات شهري را نميشود پشت درهاي بسته و با نامحرم شمردن مردم برطرف نمود. و اساساً اين تفكر كه مديران بيشتر از مردم شهر ميدانند امروزه مردود شناخته شده است. "شهرِ مردم" بايد با مردم و همراه مردم و به كمك خود مردم برنامه ریزي، هدايت و مديريت شود.