برنامه ريزي در مفهوم عام خود چالشي است براي رسيدن از وضع موجود به وضع مطلوب با استفاده از امكانات موجود. نيز به تعبيري برنامه ريزي دخالت آگاهانه است د ر محيط براي جوابگويي به نيازهاي انسان. از آنجا كه در اين ميان امكانات به عنوان فيلتر يا كاتاليزوري در فرآيند برنامه ريزي به دو حالت مانع شونده و تسهيل كننده عمل مي كنند، شناسايي دقيق آنها ضروري بوده و نحوه ارتباطات آنها حايز اهميت فراوان است. فلذا شرايط محيطي كه شهرها در آن واقع شده اند در پروسه برنامه ريزي شهري نمود عيني تعريف فوق است. در مقاله حاضر تلاش شده است تا در حد بي بضاعت نگارنده ابتدا خود مسئله و اهميت آن تعريف شده سپس با تحليل آنچه هست وآنچه بايد باشد به اين سئوال اساسي پاسخ داده شود كه: «جايگاه برنامه ريزي شهري در محيط زيست» ؟يا «جايگاه محيط زيست در برنامه ريزي شهري؟» روشي كه براي اينكار انتخاب شده مراجعه به منابع مختلف حول محور دو موضوع « شهر» و «محيط» و اطلاع از نظرات و ديدگاه هاي مختلف در خصوص هر يك از موضوعات ذكر شده از طرف انديشمندان گرايش هاي گوناگون آن دو موضوع كلي بوده است.